۱۳۹۱ شهریور ۲, پنجشنبه

اجلاس عدم تعهد فرصتی طلایی که دو سه ماه دیگر حسرتش را خواهیم خورد

دو سه ماه دیگر از سکوت زشت امروزمان پشیمان خواهیم بود. برخیز هموطن. معمولا به چند دلیل سکوت میکنیم. یه عده مون میگیم اگه تکون بخوریم کشته میشیم. پاسخ من این است که همه راههای مبارزه مدنی و سرنگونی نظامهای دیکتاتوری که پرخطر نیستند بلکه برخی از جرکت ها بسیار هم کم خطر هستند مثل همین پیاده روی یا حرکت با ماشین در خیابان در زمان اجلاس عدم تعهد (که اگر نجنبیم حسرت این فرصت طلایی را خواهیم خورد). یه عده مون میگیم ما از سیاست خوشمون نمیاد و دخالتی نمیکنیم. پاسخ من این است که مگر محمد بوعزیزی تونس سیاستمدار بود. نبود. یک دستفروش فقیر بود. ولی سیاست و فقر ناشی از سیاست چنان گلویش را فشرد که تاب نیاورد و خود را سوزاند و نقطه آغاز بهار زیبای عربی شد. یه عده مون میگیم رهبر درست و حسابی نداریم. پاسخ من این است که با این رفتاری که مردم ایران و بطور کلی سرزمین ایران با بزرگان سیاسی خود همچون مصدق داشته اند انتظار رهبر درست و حسابی نداشته باشیم بلکه باید بدون رهبر مقتدر جلو بریم و به همین چهره های شاخص فشار بیاوریم که یک تیم رهبری موقت تشکیل بدهند. اوضاع وخیم و جنگی شده و بهانه های شرایط صلح به درد این روزهای ما نمیخورد. برای مثال یک پیرزن در حالت عادی شاید هیچ چیزی از دانش آتش نشانی نداشته باشد. ولی وقتی بچه هایش درون خانه هستند و خانه آتش میگیرد به اندازه چند نیروی ورزیده آتش نشان تلاش میکند و آبی می پاشد و پنجره ای میشکند و برای نجات بچه هایش تلاش میکند. بیایید برای ایرانمان مادری کنیم و دوباره برخیزیم. این بار کوبنده. به قول گوگوش "من همون ایرانم"

۱ نظر: