سلام هموطن سبز و غیر سبز
وحشتناک است و دردآور که وبلاگهایمان پر است از توهین و افترا به فلان روزنامه نگار، فلان فعال سیاسی، فلان شاعر، فلان نویسنده، فلان کاریکاتوریست، ... و خیلی راحت به آنها انگ میزنیم و وابسته و مزدور میخوانیمشان. این هموطنان عزیز مایه افتخار ما هستند و هر کدامشان نقشی موثر در پیشبرد مبارزات داشته و دارند و زندگی بسیار سختی داشته اند یا دارند. وقتی شما یک پزشک، یک مهندس برق، یک جوشکار، یک غواص یا یک ورزشکار باشید و از کشورتان به یک کشور خارجی مهاجرت کنید کماکان یک پزشک، یک مهندس برق، یک جوشکار، یک غواص یا یک ورزشکار هستید و با یه کم بالا پایین همان موقعیت اجتماعی و همان قدرت خرید و همان توان مانور مالی را دارید فقط جغرافیایتان عوض شده و حتی شاید وضعتان بسیار بهتر از کشور خودتان هم بشود. ولی وقتی شما یک روزنامه نگار، فعال سیاسی، شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست یا طنز نویس باشید و به دلخواه یا به ناچار از کشورتان به یک کشور دیگر مهاجرت کنید (که اکثر قریب به اتفاق این مهاجرت ها به ناچار و یا حتی بصورت قاچاقی انجام میشود)، وقتی به کشور مقصد رسیدید هیچ سنخیتی با فرد سابق ندارید، مثلا یک روزنامه نگار ایرانی شاغل در هفته نامه ارغنون شیراز وقتی برسد ایتالیا چه مانوری میتواند بدهد؟ چه بازار کاری دارد؟ برای مارکت ایتالیا چه جذابیتی دارد؟ هیچ. این گونه افراد به شدت مشکل مالی خواهند داشت، به شدت از موقعیت اجتماعی سابقشان فاصله میگیرند، به شدت ضربه روحی میخورند، به شدت تحقیر میشوند، به شدت ضعیف میشوند و با اداره و نبوغ خود از صفر شروع میکنند و دوباره قد میکشند و شکوفه می دهند و میشوند آن شخصی که ما دوباره صدایش را میشنویم، دوباره طنزهایش را میخوانیم، دوباره مقاله هایش را ورق میزنیم، دوباره شعرش را زمزمه میکنیم، دوباره بیانیه هایش را منتشر میکنیم و تحلیل میکنیم. این عزیزان نه تنها لایق انگ خوردن و آزار نیستند بلکه بسیار هم لایق تحسین و تقدیس و تکریم هستند و باید احترامشان رعایت شود، حتی اگر هم عقیده ما نباشند، حتی اگر اشتباه بنویسند، حتی اگر وارونه بسرایند.
اگر موافق این نوشته ما نیستید که بیخود کردید تا آخرش را خواندید (شوخی) ولی اگر تا حدودی موافق هستید، تکانی به خودتان بدهید و به جای تحسین و تایید با حرف و کامنت، یک کار عملی کوچک انجام بدهید. کامنتهای خودتان در فیسبوک، تویتر، وبلاگ و یا بالانرین را یک نگاهی بیندازید و به یک نفر که در کتامنتتان در مطلبتان تحقیرش کردید ایمیل بزنید و معذرتخواهی کنید و یا دستکم با یک پست زیبا و یا یک کامنت انرژی بخش اشتباه دیروزتان را برای خودتان و برای آن فرد و مهم تر برای جامعه و برای ایران عزیز جبران کنید.
ارادتمند شما
میکروبهای بی بصیرت
پنجم مهر نود و یک
وحشتناک است و دردآور که وبلاگهایمان پر است از توهین و افترا به فلان روزنامه نگار، فلان فعال سیاسی، فلان شاعر، فلان نویسنده، فلان کاریکاتوریست، ... و خیلی راحت به آنها انگ میزنیم و وابسته و مزدور میخوانیمشان. این هموطنان عزیز مایه افتخار ما هستند و هر کدامشان نقشی موثر در پیشبرد مبارزات داشته و دارند و زندگی بسیار سختی داشته اند یا دارند. وقتی شما یک پزشک، یک مهندس برق، یک جوشکار، یک غواص یا یک ورزشکار باشید و از کشورتان به یک کشور خارجی مهاجرت کنید کماکان یک پزشک، یک مهندس برق، یک جوشکار، یک غواص یا یک ورزشکار هستید و با یه کم بالا پایین همان موقعیت اجتماعی و همان قدرت خرید و همان توان مانور مالی را دارید فقط جغرافیایتان عوض شده و حتی شاید وضعتان بسیار بهتر از کشور خودتان هم بشود. ولی وقتی شما یک روزنامه نگار، فعال سیاسی، شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست یا طنز نویس باشید و به دلخواه یا به ناچار از کشورتان به یک کشور دیگر مهاجرت کنید (که اکثر قریب به اتفاق این مهاجرت ها به ناچار و یا حتی بصورت قاچاقی انجام میشود)، وقتی به کشور مقصد رسیدید هیچ سنخیتی با فرد سابق ندارید، مثلا یک روزنامه نگار ایرانی شاغل در هفته نامه ارغنون شیراز وقتی برسد ایتالیا چه مانوری میتواند بدهد؟ چه بازار کاری دارد؟ برای مارکت ایتالیا چه جذابیتی دارد؟ هیچ. این گونه افراد به شدت مشکل مالی خواهند داشت، به شدت از موقعیت اجتماعی سابقشان فاصله میگیرند، به شدت ضربه روحی میخورند، به شدت تحقیر میشوند، به شدت ضعیف میشوند و با اداره و نبوغ خود از صفر شروع میکنند و دوباره قد میکشند و شکوفه می دهند و میشوند آن شخصی که ما دوباره صدایش را میشنویم، دوباره طنزهایش را میخوانیم، دوباره مقاله هایش را ورق میزنیم، دوباره شعرش را زمزمه میکنیم، دوباره بیانیه هایش را منتشر میکنیم و تحلیل میکنیم. این عزیزان نه تنها لایق انگ خوردن و آزار نیستند بلکه بسیار هم لایق تحسین و تقدیس و تکریم هستند و باید احترامشان رعایت شود، حتی اگر هم عقیده ما نباشند، حتی اگر اشتباه بنویسند، حتی اگر وارونه بسرایند.
اگر موافق این نوشته ما نیستید که بیخود کردید تا آخرش را خواندید (شوخی) ولی اگر تا حدودی موافق هستید، تکانی به خودتان بدهید و به جای تحسین و تایید با حرف و کامنت، یک کار عملی کوچک انجام بدهید. کامنتهای خودتان در فیسبوک، تویتر، وبلاگ و یا بالانرین را یک نگاهی بیندازید و به یک نفر که در کتامنتتان در مطلبتان تحقیرش کردید ایمیل بزنید و معذرتخواهی کنید و یا دستکم با یک پست زیبا و یا یک کامنت انرژی بخش اشتباه دیروزتان را برای خودتان و برای آن فرد و مهم تر برای جامعه و برای ایران عزیز جبران کنید.
ارادتمند شما
میکروبهای بی بصیرت
پنجم مهر نود و یک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر